پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک

اشعار و مطالب مجتبي عندليب


شكسته بال

"ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی
چه کنم؟ که هست اینها گل خیر آشنایی"1

ز فراق چون ننالم؟ شده اين روز و حالم
كي رسد وقت زوالم؟ تا شوم ز تن رهائي

همه روز و شب نگاهم، به در و خبر بگيرم
به اميد آنكه يك دم، ز برابرم در آئي

ز غمت غمين و زارم، ز شب سياه هجرت
چو در اين سراي فاني، به عيادتم نيائي

به كجا روي تو آخر، ز چه رو نگوئي با من
خبر از كجا بگيرم، كه عزيز دل كجائي؟

بگو اي شكسته بالم، همه ي نگفته ها را
همه قصه ي وفا را، به ترنم نوائي

برو اي طلوع صادق، كه صداقتت فنا شد
دگر از محبت او، تو بريده و سوائي

1. "با تضميني از شاعر نامي عراقي"

سروده مجتبي عندليب

آوای دل

چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:صادق,عندليب,مجتبي,شكسته بال,

|
 
سهراب سپهري در زمان ما! (طنز)

اگر سهراب سپهری در زمان ما دانشجو بود.....                                                                

اهل دانشگاهم

رشته ام علافیست

جیبهایم خالیست

پدری دارم من... حسرتش یک شب خواب!
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب
اهل دانشگاهم
 
قبله ام استاد است

جانمازم نمره!
خوب میفهمم سهم آینده من بیکاریست
من نمیدانم که چرا میگویند
مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
باید از مردم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
وبه آنها فهماند
که من اینجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر خندیدم...!!!

آوای دل

چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:سهراب سپهري,

|
 
عشق تو رعنا

 دل در طلب از عشق تو رعنا

عاشق شده از عشق تو رعنا

 

تن خسته و درمانده و رنجور

دل خون شده از عشق تو رعنا

 

مبهوت حیا، غرق جمالت

سر تا به سر از عشق تو رعنا

 

سر پا به ره قافله ی تو

ره تا به ابد عشق تو رعنا

 

افسونگری و ناز و ادایت

بشکسته دلم عشق تو رعنا

 

از فضل و کرامات تو مستم

دیوانه ام از عشق تو رعنا

 

گوئی چه کنم زار و نحیفم

دارم غم تو عشق تو رعنا

 

از عابد و از زاهد و ترسا

در کیش توام عشق تو رعنا

 

در لوح دلم جای دگر نیست

از خاطره ی عشق تو رعنا

 

از نوش توام هوش سرم رفت

مستم نه منم عشق تو رعنا

 

سرخی رخت وه که چه زیباست

آتش به دلم عشق تو رعنا

 

خاکستر جان، آتش جانان

آتش به دلم عشق تو رعنا

 

این عشق توام جان و روان برد

بی جان چه خوشست عشق تو رعنا

 

در نغمه ی بلبل غم گل بین

جان داده به گل عشق تو رعنا

 

در باغ هزاران زگل مست

بلبل شدم از عشق تو رعنا

سروده: مجتبی عندلیب

 

آوای دل

یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:عشق,رعنا,بلبل,عندلیب,مجتبی عندلیب,

|
 
چقدر از زندگي خواسته ايم؟

 
 
 
 داستانی است درمورد اولين ديدار "امت فاكس"، نويسنده و فيلسوف معاصر، ‌از آمريكا، هنگامی كه برای نخستين بار به رستوران سلف سرويس رفت.
وی كه تا آن زمان هرگز به چنين رستورانی نرفته بود، در گوشه ای به انتظار نشست، با اين نيت كه از او پذيرايی شود.
اما هرچه لحظات بيشتری سپری ميشد، ناشكيبايی او از اينكه ميديد پيشخدمتها كوچكترين توجهی به او ندارند، شدت گرفت.
از همه بدتر اينكه مشاهده ميكرد كسانی كه پس از او وارد شده بودند، در مقابل بشقابهای پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند.
وی با ناراحتی به مردی كه بر سر ميز مجاور نشسته بود، نزديك شد و گفت: من حدود بيست دقيقه است كه در ايجا نشسته ام بدون آنكه كسی كوچكترين توجهی به من نشان دهد. حالا ميبينم شما كه پنج دقيقه پيش وارد شديد، با بشقابی پر از غذا در مقابل من، اينجا نشسته ايد! موضوع چيست؟ مردم اين كشور چگونه پذيرايی ميشوند؟
 
مرد با تعجب گفت: اينجا سلف سرويس است، سپس به قسمت انتهايی رستوران، جايی كه غذاها به مقدار فراوان چيده شده بود، اشاره كرد و ادامه داد به آنجا برويد، يك سينی برداريد هر چه ميخواهيد انتخاب كنيد، پول آنرا بپردازيد، بعد اينجا بنشينيد و آنرا ميل كنيد!
امت فاكس كه قدری احساس حماقت ميكرد، دستورات مرد را پی گرفت، اما وقتی غذا را روی ميز گذاشت، ناگهان به ذهنش رسيد كه زندگی هم در حكم سلف سرويس است. همه نوع رخدادها، فرصتها، موقعيتها، شاديها، سرورها و غم ها در برابر ما قرار دارد، درحالی كه اغلب ما بی حركت به صندلی خود چسبيده ايم و آنچنان محو اين هستيم كه ديگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتی شده ايم از اينكه چرا او سهم بيشتری دارد كه هرگز به ذهنمان نميرسد خيلی ساده از جای خود برخيزيم و ببينيم چه چيزهايی فراهم است، سپس آنچه ميخواهيم برگزينيم.
 
وقتی زندگی چيز زيادی به شما نميدهد، به دليل آنست كه
شما هم چيز زيادی از او نخواسته ايد

آوای دل

شنبه 4 آذر 1391برچسب:زندگي, خواستن,

|
 
اي اشك من

گاهي چون باران ببار اي اشك من
چهره را زيبا نگار اي اشك من

سينه را خالي نما از داغ خود
ديده را پرخون بدار اي اشك من

چون بهار حس طراوت مي دهي
بذر همدردي بكار اي اشك من

مي بري زنگ و غبار از روي دل
دل به آئينه سپار اي اشك من

قصه ي بغض گلويم را بگو
غصه را صد پاره دار اي اشك من

سروده مجتبي عندليب

آوای دل

چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:اشك,اشك من,اي اشك من,عندليب,

|
 


به وبلاگ من خوش آمدید. هدف این وبلاگ ترویج اندیشه ها و جملات مثبت است برای رسیدن به یک زندگی موفق. سروده هاي خود را نيز در اين وبلاگ منتشر مي كنم. استفاده از آنها با ذكر منبع بلامانع است. با ثبت نظر و ارسال مطلب همراه ما شوید.


اشعار نيك
حافظ
گفتار نيك

 

مجتبی عندليب

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک و آدرس mojyba.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





خريد شارژ تلفن همراه
پرستاران توانمند ايران
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

 

قصه معلم
ده فرمان لیمن
پرستار
فقر
گاهی به نگاهمان نگاهی بیندازیم!!!
دلقک
قصه ي تلخ يه معلول
شكسته بال
سهراب سپهري در زمان ما! (طنز)
عشق تو رعنا
چقدر از زندگي خواسته ايم؟
اي اشك من
به خدا منتظرم قرض مرا ادا كني
نواي عشق
تو
ماه نيّر
باغ سخن
نجواي عشق
در را برويم باز كن
عمـرتان را زیبـا سپـری کنیـد

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 164
بازدید کل : 7029
تعداد مطالب : 38
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


Alternative content